زخم زبان جاری: مروری بر تجربیات نی نی سایتیها
زخم زبان، اصطلاحی آشنا برای بسیاری از ما، مخصوصا مادران و زنان. کلامی گزنده که میتواند عمیقاً آزاردهنده باشد و اثرات مخربی بر روان و اعتماد به نفس فرد بگذارد. این مطلب، خلاصه ای از تجربیات و درد دلهای کاربران نی نی سایت در مورد زخم زبان جاری است.

در این پست، سعی داریم تا با مرور تعدادی از نظرات و داستانهای نی نی سایتیها، ابعاد مختلف این مسئله را بررسی کنیم و کمی بیشتر با احساسات و چالشهای افرادی که با آن دست و پنجه نرم میکنند، آشنا شویم.
- ✔“چرا بچهات اینقدر لاغره؟ معلومه بهش خوب نمیرسی!”
- ✔“تو که همش خونهای، چیکار میکنی مگه؟”
- ✔“این چه طرز آرایشه؟ انگار داری میری عروسی!”
- ✔“شوهرت چرا اینجوری لباس میپوشه؟ مگه تو زنش نیستی؟”
- ✔“بچه ات خیلی شلوغه، حتماً تربیتش نکردی. “
- ✔“چرا هنوز بچه دار نشدی؟ مگه مشکلی داری؟”
- ✔“ازدواج نکردی هنوز؟ حتماً یه عیبی داری. “
- ✔“چرا اینقدر چاقی؟ یه کم به خودت برس!”
- ✔“چرا اینقدر لاغری؟ مریضی مگه؟”
- ✔“کار پیدا نکردی هنوز؟ حتماً عرضه نداری. “
- ✔“این چه ماشینیه؟ چرا انقدر قدیمیه؟”
- ✔“خونه تون خیلی کوچیکه، چجوری توش زندگی میکنید؟”
- ✔“چرا بچهات اینقدر تلویزیون نگاه میکنه؟”
- ✔“چرا بچهات باهات حرف نمیزنه؟”
- ✔“چرا انقدر زود پیر شدی؟”
- ✔“چرا انقدر دیر بچه دار شدی؟ دیگه سنت داره میگذره. “
- ✔“چرا بچه ات اینقدر گریه می کنه؟ حتما درد داره”
- ✔“چرا بچه ات انقدر ساکته؟ نکنه مشکلی داره؟”
- ✔“چرا اینقدر خرج می کنی؟ مگه پول علف خرسه؟”
- ✔“چرا انقدر خسیسی؟ آدم باید از زندگی لذت ببره”
- ✔“چرا انقدر درس می خونی؟ میخای چی بشی تهش؟”
- ✔“چرا انقدر کار می کنی؟ زندگی رو فراموش کردی”
- ✔“چرا انقدر به بچه ات گیر میدی؟ خفه اش کردی”
- ✔“چرا انقدر بی خیالی؟ مگه بچه داریت مهم نیست؟”
- ✔“چرا اینقدر ناراحتی؟ مگه چی شده؟”


اینها فقط نمونهای از زخم زبانهایی هستند که بسیاری از کاربران نی نی سایت با آنها مواجه شدهاند. این جملات، هرچند شاید از نظر برخی ساده و بیاهمیت به نظر برسند، اما میتوانند تاثیرات مخربی بر روان و اعتماد به نفس فرد داشته باشند.
بیایید فضایی امن و حمایتی برای یکدیگر ایجاد کنیم و به جای قضاوت و سرزنش، به همدیگر گوش دهیم و همدلی کنیم.
زخم زبان جاری: 25 تجربه از نی نی سایت
زخم زبان در مورد ظاهر و اندام
1. “وای چقدر چاق شدی! انگار دوباره بارداری!” این جمله بعد از زایمان، قلبم رو شکست.
2. “لاغر مردنی شدی، یه کم به خودت برس. ” این حرف رو دقیقا وقتی شنیدم که داشتم برای بچه داری تلاش میکردم و وقت نداشتم.
3. “چرا انقدر موهات ریخته؟ معلومه خیلی استرس داری. ” درست بود، استرس داشتم ولی این حرف کمکی نکرد.
4. “لباسات خیلی قدیمیه، یه کم تنوع بده. ” در صورتی که با همون لباس ها احساس راحتی میکردم.
5. “صورتت خیلی خسته به نظر میاد. ” اینو وقتی گفتن که سه روز نخوابیده بودم.
6. “چرا ابروهات اینجوریه؟ مگه آرایشگر خوب پیدا نمیشه؟” در صورتی که مشغله داشتم و وقت آرایشگاه رفتن نداشتم.
7. “دندونات خیلی زرده، یه فکری به حالش بکن. ” این حرف در حالی زده شد که مشکلات مالی داشتیم.
زخم زبان در مورد تربیت فرزند
8. “چرا بچت انقدر گریه میکنه؟ بلد نیستی آرومش کنی؟” بدترین جمله ای بود که میتونستم بشنوم وقتی خسته و مستاصل بودم.
9. “بچه تو خیلی لوس بار میاری. ” در حالی که سعی میکردم به نیازهاش پاسخ بدم.
10. “چرا هنوز پوشک داره؟ بچه من تو این سن دیگه کامل گرفته بود. ” مقایسه ای که اصلا منصفانه نبود.
11. “بچت خیلی شیطونه، نمیتونی کنترلش کنی؟” در حالی که بچه در حال طی کردن مراحل رشدش بود.
12. “چرا به بچه ات اینقدر شیرینی میدی؟” در حالی که فقط گاهی اوقات به عنوان جایزه بهش شیرینی میدادم.
13. “این چه طرز غذا خوردنه؟ مگه ندیدی بچه های دیگه چه جوری مودب غذا میخورن؟” مقایسه ای که فقط باعث ناراحتی بچه میشد.
زخم زبان در مورد زندگی شخصی و مالی
14. “چرا همیشه خونه ای؟ مگه کار و زندگی نداری؟” در حالی که بچه کوچیک داشتم و نمیتونستم راحت بیرون برم.
15. “شوهرت چرا اینقدر کم کار میکنه؟ زندگیتون رو چجوری میچرخونید؟” سوالی که خیلی خصوصی بود و نباید پرسیده میشد.
16. “چرا انقدر مستاجرید؟ مگه پس انداز ندارید؟” سوالی که باعث احساس شرمندگی شد.
17. “این چه خونه ایه؟ خیلی کوچیکه. ” در حالی که از نظر ما کافی بود.
18. “چرا انقدر ولخرجی میکنید؟ مگه پول علف خرسه؟” در حالی که فقط وسایل ضروری میخریدیم.
19. “چرا اینقدر ساده زندگی میکنید؟ یه کم به خودتون برسید. ” در حالی که اولویت ما رفاه بچه بود.
زخم زبان در مورد روابط خانوادگی
20. “چرا با خواهر شوهرت اینقدر صمیمی هستی؟” سوالی که باعث سوء تفاهم شد.
21. “مادرت خیلی دخالت میکنه تو زندگیت. ” در حالی که سعی میکرد کمک کنه.
22. “چرا با خانواده شوهرت اینقدر مشکل داری؟” در حالی که سعی میکردم مشکلات رو حل کنم.
23. “شوهرت خیلی بی احساسه. ” در حالی که میدونستم دوستم داره.
24. “چرا انقدر به حرف شوهرت گوش میدی؟” در حالی که به نظراتش احترام میذاشتم.
25. “تو که بچه داری، دیگه زندگی برات تموم شده. ” این جمله اوج ناامیدی بود.






